وکیل فرجام خواهی کیفری

آنچه راجب «وکیل فرجام خواهی کیفری» قرار است بخوانید :
وکیل فرجام خواهی کیفری

از نظر قانونی، فرجام خواهی کیفری عبارت است از تشخیص انطباق یا عدم انطباق آرای مورد درخواست با موازین شرعی و مقررات قانونی. این فرایند یک طریقه شکایتی فوق العاده است که منحصراً در موارد خاصی اعمال می گردد که قانون تعیین کرده است.

فرجام خواهی کیفری، در واقع مرحله سوم رسیدگی به دعوا محسوب نمی شود و به عبارتی یک مرحله از دادرسی نیست، بلکه یک مرحله نظارتی به شمار می رود که دیوان عالی کشور احکام صادره از محاکم پایین تر را مورد بازبینی قرار می دهد. در این شرایط، نقش وکیل فرجام خواهی کیفری بسیار مهم و تعیین کننده است.

 

موارد فرجام خواهی کیفری

 

موارد قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور

طبق ماده ۳۶۸ قانون آیین دادرسی مدنی، آرایی که از دادگاه تجدیدنظر صادر می شود، در موارد زیر قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور است:

  1. احکام صادره در خصوص اصل نکاح و فسخ آن
  2. احکام مربوط به طلاق
  3. احکام در زمینه حجر
  4. احکام مرتبط با وقف

به این شرط که:

– آرای مذکور از سوی دادگاه تجدیدنظر صادر شده باشند

– اصل حکم راجع به این موارد نیز قابل فرجام باشد

همچنین، قرارهای زیر در صورتی قابل فرجام خواهی هستند که اصل حکم راجع به آن ها نیز فرجام پذیر باشد:

  1. قرار ابطال دادخواست
  2. قرار رد دادخواست
  3. قرار سقوط دعوا
  4. قرار عدم اهلیت

در مجموع، فرجام خواهی در دیوان عالی کشور محدود به موارد خاصی است که قانون به صراحت آن ها را مشخص کرده است. توجه به این محدودیت ها از سوی وکیل امری حیاتی است.

تفاوت فرجام خواهی و تجدید نظرخواهی در امور حقوقی

 

فرجام خواهی و تجدیدنظرخواهی در امور حقوقی دارای دو تفاوت اساسی هستند:

  1. مرجع صالح برای رسیدگی:

– مرجع صالح برای رسیدگی به فرجام خواهی، دیوان عالی کشور است. دیوان پس از بررسی پرونده می تواند رأی صادره را تأیید یا نقض کند.

– در مقابل، مرجع صالح برای رسیدگی به تجدیدنظرخواهی، دادگاه تجدیدنظر است.

  1. نوع طریق اعتراض:

– فرجام خواهی، یک طریق فوق العاده برای اعتراض به آرای قضایی محسوب می شود.

– تجدیدنظرخواهی، یک طریق عادی برای اعتراض به آرای قضایی است.

در واقع، فرجام خواهی به عنوان یک طریق استثنایی و محدود به موارد خاص قانونی مطرح است، درحالی که تجدیدنظرخواهی به عنوان یک امکان عمومی و فراگیر برای اعتراض به آرا شناخته می شود.

این تفاوت ها در نوع مرجع رسیدگی کننده و ماهیت طریق اعتراض، موجب تمایز فرجام خواهی و تجدیدنظرخواهی در امور حقوقی است.

 

احکامی که فاقد قابلیت فرجام خواهی هستند

در برخی موارد، احکام صادره فاقد قابلیت فرجام خواهی در دیوان عالی کشور هستند. این موارد عبارتند از:

  1. احکام مستند به اقرار قاطع دعوا در دادگاه
  2. احکام مستند به نظر یک یا چند نفر کارشناس که طرفین به صورت کتبی آن را قاطع دعوا قرار داده باشند
  3. احکامی که مستند به سوگند قاطع دعوا باشد
  4. احکامی که طرفین حق فرجام خواهی را از خود سلب نموده باشند
  5. احکامی که ضمن یا بعد از رسیدگی به دعاوی اصلی، درباره متفرعات آن صادر می شود
  6. احکامی که به موجب قوانین خاص غیر قابل فرجام هستند

در این موارد، امکان طرح فرجام خواهی در دیوان عالی کشور وجود ندارد و آرای صادره قطعی و لازم الاجرا خواهند بود. این محدودیت ها با هدف جلوگیری از اطاله دادرسی و تسریع در اجرای احکام وضع شده است.

 

احکامی که فاقد قابلیت فرجام خواهی هستند

 

ماهیت و جایگاه فرجام خواهی در امور کیفری

فرجام خواهی در موضوعات کیفری دارای ماهیت و جایگاه متفاوتی در مقایسه با فرجام خواهی در امور حقوقی است. در امور کیفری نیز فرجام خواهی از آرا در دیوان عالی کشور صورت می گیرد. اما تفاوت اساسی با فرجام خواهی در امور حقوقی در این است که:

  1. مرجع رسیدگی به برخی از موارد اعتراض در امور کیفری، دادگاه تجدیدنظر است.
  2. مرجع رسیدگی به برخی دیگر از موارد اعتراض در امور کیفری، دیوان عالی کشور است.

بنابراین، در موضوعات کیفری، امکان طرح فرجام خواهی نه تنها در دیوان عالی کشور وجود دارد، بلکه در برخی موارد دادگاه تجدیدنظر نیز مرجع صالح برای رسیدگی به اعتراض محسوب می شود. این تفاوت در مرجع رسیدگی، ناشی از ماهیت و حساسیت بالای موضوعات کیفری است که منجر به ایجاد تمایزات در فرایند فرجام خواهی نسبت به امور حقوقی شده است.

 

آرای کیفری قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور

مطابق ماده ۴۲۸ قانون آیین دادرسی کیفری، آرای ذیل قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور هستند:

  1. آرای صادره درباره جرایمی که مجازات قانونی آنها سلب حیات، قطع عضو، حبس ابد و یا تعزیر درجه سه و بالاتر است.
  2. آرای صادره در خصوص جنایات عمدی علیه تمامیت جسمانی که میزان دیه آنها نصف دیه کامل یا بیش از آن است.
  3. آرای صادره درباره جرایم مطبوعاتی و سیاسی.

در مواردی که طرفین دعوای کیفری با توافق کتبی، حق فرجام خواهی یا تجدیدنظرخواهی را از خود سلب و ساقط نمایند، حکم دادگاه قابل فرجام خواهی نخواهد بود. استثناً، در این موارد نیز اگر دلیل فرجام خواهی اعتراض به صلاحیت دادگاه یا قاضی صادرکننده رأی باشد، امکان فرجام خواهی وجود خواهد داشت؛ بنابراین، قابلیت فرجام خواهی از آرای کیفری محدود به موارد خاصی است که قانون به صراحت آنها را مشخص کرده است.

 

چرا باید از وکیل استفاده کنیم؟

وکیل فرجام خواهی کیفری می تواند در موارد زیر نقش مهم و تعیین کننده ای داشته باشد:

  1. وکیل با آگاهی از محدودیت های قانونی در خصوص آرای قابل فرجام خواهی در امور کیفری، می تواند تشخیص دهد آیا رأی صادره مشمول این محدودیت ها است یا خیر. این امر به تضمین حقوق موکل در فرایند فرجام خواهی کمک می کند.
  2. وکیل می داند که در برخی موارد، فرجام خواهی نه در دیوان عالی کشور بلکه در دادگاه تجدیدنظر امکان پذیر است. وی با آگاهی از این تفاوت، فرایند را به شکل صحیح پیش می برد.
  3. وکیل با شناخت موارد خاصی که قانون به صراحت آن ها را مشمول فرجام خواهی قرار داده است (مانند جرایم با مجازات سنگین، جنایات عمدی با دیه بالا و جرایم مطبوعاتی و سیاسی)، می تواند استدلال های قوی تری برای موکل ارائه دهد.
  4. در مواردی که طرفین با توافق کتبی، حق فرجام خواهی را از خود سلب کرده اند، وکیل می داند استثناعاً اگر دلیل فرجام خواهی اعتراض به صلاحیت دادگاه یا قاضی باشد، امکان فرجام خواهی وجود دارد.

در مجموع، آگاهی وکیل از ماهیت و محدودیت های فرجام خواهی در امور کیفری، نقش تعیین کننده ای در تضمین حقوق موکل و افزایش شانس موفقیت در فرایند فرجام خواهی دارد. برای مشاوره با شماره ۰۹۱۲۱۵۷۴۲۹۷ تماس بگیرید.

آیا این مطالب به شما کمک کرد؟

میانگین امتیاز این مقاله 0 / 5. تعداد کسانی که امتیاز داده اند : 0

اولین امتیاز دهنده این مقاله باشید.

دکتر رضا عبدالمحمد
دکتر رضا عبدالمحمد

وکیل پایه یک دادگستری به شماره پروانه ٢٨٣٥٦
عضو اتحادیه بین المللی وکلای دادگستری(IBA)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 + هجده =