از نظر قانونی، فرجام خواهی کیفری عبارت است از تشخیص انطباق یا عدم انطباق آرای مورد درخواست با موازین شرعی و مقررات قانونی. این فرایند یک طریقه شکایتی فوقالعاده است که منحصراً در موارد خاصی اعمال میگردد که قانون تعیین کرده است.
فرجام خواهی کیفری، در واقع مرحله سوم رسیدگی به دعوا محسوب نمیشود و به عبارتی یک مرحله از دادرسی نیست، بلکه یک مرحله نظارتی به شمار میرود که دیوان عالی کشور احکام صادره از محاکم پایینتر را مورد بازبینی قرار میدهد. در این شرایط، نقش وکیل فرجام خواهی کیفری بسیار مهم و تعیینکننده است.
موارد قابل فرجامخواهی در دیوان عالی کشور
طبق ماده ۳۶۸ قانون آیین دادرسی مدنی، آرایی که از دادگاه تجدیدنظر صادر میشود، در موارد زیر قابل فرجامخواهی در دیوان عالی کشور است:
- احکام صادره در خصوص اصل نکاح و فسخ آن
- احکام مربوط به طلاق
- احکام در زمینه حجر
- احکام مرتبط با وقف
به این شرط که:
– آرای مذکور از سوی دادگاه تجدیدنظر صادر شده باشند
– اصل حکم راجع به این موارد نیز قابل فرجام باشد
همچنین، قرارهای زیر در صورتی قابل فرجام خواهی هستند که اصل حکم راجع به آنها نیز فرجام پذیر باشد:
- قرار ابطال دادخواست
- قرار رد دادخواست
- قرار سقوط دعوا
- قرار عدم اهلیت
در مجموع، فرجامخواهی در دیوان عالی کشور محدود به موارد خاصی است که قانون بهصراحت آنها را مشخص کرده است. توجه به این محدودیتها از سوی وکیل امری حیاتی است.
تفاوت فرجام خواهی و تجدید نظرخواهی در امور حقوقی
فرجام خواهی و تجدیدنظرخواهی در امور حقوقی دارای دو تفاوت اساسی هستند:
- مرجع صالح برای رسیدگی:
– مرجع صالح برای رسیدگی به فرجام خواهی، دیوان عالی کشور است. دیوان پس از بررسی پرونده میتواند رأی صادره را تأیید یا نقض کند.
– در مقابل، مرجع صالح برای رسیدگی به تجدیدنظرخواهی، دادگاه تجدیدنظر است.
- نوع طریق اعتراض:
– فرجام خواهی، یک طریق فوقالعاده برای اعتراض به آرای قضایی محسوب میشود.
– تجدیدنظرخواهی، یک طریق عادی برای اعتراض به آرای قضایی است.
در واقع، فرجام خواهی بهعنوان یک طریق استثنایی و محدود به موارد خاص قانونی مطرح است، درحالیکه تجدیدنظرخواهی بهعنوان یک امکان عمومی و فراگیر برای اعتراض به آرا شناخته میشود.
این تفاوتها در نوع مرجع رسیدگیکننده و ماهیت طریق اعتراض، موجب تمایز فرجام خواهی و تجدیدنظرخواهی در امور حقوقی است.
احکامی که فاقد قابلیت فرجامخواهی هستند
در برخی موارد، احکام صادره فاقد قابلیت فرجامخواهی در دیوان عالی کشور هستند. این موارد عبارتند از:
- احکام مستند به اقرار قاطع دعوا در دادگاه
- احکام مستند به نظر یک یا چند نفر کارشناس که طرفین بهصورت کتبی آن را قاطع دعوا قرار داده باشند
- احکامی که مستند به سوگند قاطع دعوا باشد
- احکامی که طرفین حق فرجام خواهی را از خود سلب نموده باشند
- احکامی که ضمن یا بعد از رسیدگی به دعاوی اصلی، درباره متفرعات آن صادر میشود
- احکامی که بهموجب قوانین خاص غیر قابل فرجام هستند
در این موارد، امکان طرح فرجام خواهی در دیوان عالی کشور وجود ندارد و آرای صادره قطعی و لازمالاجرا خواهند بود. این محدودیتها با هدف جلوگیری از اطاله دادرسی و تسریع در اجرای احکام وضع شده است.
ماهیت و جایگاه فرجام خواهی در امور کیفری
فرجام خواهی در موضوعات کیفری دارای ماهیت و جایگاه متفاوتی در مقایسه با فرجامخواهی در امور حقوقی است. در امور کیفری نیز فرجام خواهی از آرا در دیوان عالی کشور صورت میگیرد. اما تفاوت اساسی با فرجام خواهی در امور حقوقی در این است که:
- مرجع رسیدگی به برخی از موارد اعتراض در امور کیفری، دادگاه تجدیدنظر است.
- مرجع رسیدگی به برخی دیگر از موارد اعتراض در امور کیفری، دیوان عالی کشور است.
بنابراین، در موضوعات کیفری، امکان طرح فرجام خواهی نهتنها در دیوان عالی کشور وجود دارد، بلکه در برخی موارد دادگاه تجدیدنظر نیز مرجع صالح برای رسیدگی به اعتراض محسوب میشود. این تفاوت در مرجع رسیدگی، ناشی از ماهیت و حساسیت بالای موضوعات کیفری است که منجر به ایجاد تمایزات در فرایند فرجام خواهی نسبت به امور حقوقی شده است.
آرای کیفری قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور
مطابق ماده ۴۲۸ قانون آیین دادرسی کیفری، آرای ذیل قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور هستند:
- آرای صادره درباره جرایمی که مجازات قانونی آنها سلب حیات، قطع عضو، حبس ابد و یا تعزیر درجه سه و بالاتر است.
- آرای صادره در خصوص جنایات عمدی علیه تمامیت جسمانی که میزان دیه آنها نصف دیه کامل یا بیش از آن است.
- آرای صادره درباره جرایم مطبوعاتی و سیاسی.
در مواردی که طرفین دعوای کیفری با توافق کتبی، حق فرجامخواهی یا تجدیدنظرخواهی را از خود سلب و ساقط نمایند، حکم دادگاه قابل فرجام خواهی نخواهد بود. استثناً، در این موارد نیز اگر دلیل فرجام خواهی اعتراض به صلاحیت دادگاه یا قاضی صادرکننده رأی باشد، امکان فرجام خواهی وجود خواهد داشت؛ بنابراین، قابلیت فرجام خواهی از آرای کیفری محدود به موارد خاصی است که قانون بهصراحت آنها را مشخص کرده است.
چرا باید از وکیل استفاده کنیم؟
وکیل فرجام خواهی کیفری میتواند در موارد زیر نقش مهم و تعیینکنندهای داشته باشد:
- وکیل با آگاهی از محدودیتهای قانونی در خصوص آرای قابل فرجام خواهی در امور کیفری، میتواند تشخیص دهد آیا رأی صادره مشمول این محدودیتها است یا خیر. این امر به تضمین حقوق موکل در فرایند فرجام خواهی کمک میکند.
- وکیل میداند که در برخی موارد، فرجام خواهی نه در دیوان عالی کشور بلکه در دادگاه تجدیدنظر امکانپذیر است. وی با آگاهی از این تفاوت، فرایند را به شکل صحیح پیش میبرد.
- وکیل با شناخت موارد خاصی که قانون بهصراحت آنها را مشمول فرجام خواهی قرار داده است (مانند جرایم با مجازات سنگین، جنایات عمدی با دیه بالا و جرایم مطبوعاتی و سیاسی)، میتواند استدلالهای قویتری برای موکل ارائه دهد.
- در مواردی که طرفین با توافق کتبی، حق فرجام خواهی را از خود سلب کردهاند، وکیل میداند استثناعاً اگر دلیل فرجام خواهی اعتراض به صلاحیت دادگاه یا قاضی باشد، امکان فرجام خواهی وجود دارد.
در مجموع، آگاهی وکیل از ماهیت و محدودیتهای فرجام خواهی در امور کیفری، نقش تعیینکنندهای در تضمین حقوق موکل و افزایش شانس موفقیت در فرایند فرجامخواهی دارد. برای مشاوره با شماره ۰۹۱۲۱۵۷۴۲۹۷ تماس بگیرید.